Translate

۱۴۰۴ آذر ۲۱, جمعه

هجویه‌ای تلخ از مردمِ خسته و حاکمان ریاکار





بعد یک عمر خلاصه دو سه تا پیک زدیم


تا بگوییم و بدانند که ما هم بلدیم


بحث برگشتن از دین و مسلمانی نیست


فکر کردید که ما مثل شما بی خردیم ؟


فکر کردید که علامه دهریم الکی؟


همه جا وارد و در حوزه احکام ردیم؟


«ساکنان حرم و ستر و عفاف و ملکوت»


خواب بودند که ما هم دو سه تا پیک زدیم


مست کردیم بگوییم نمردیم و هنوز


زنده مانند همه مثل هزاران جسدیم


مست کردیم بگوییم کجا خانه ماست؟


ما در این خاک به دنبال کدامین سندیم؟


قصد ما نیست لگد روی دمی بگذاریم


پای ما لنگ و طبیعی است اگر می لگدیم


مدعی گفت خدا نسل شما را بکند


فکر می کرد که ما عامل زاد و ولدیم


فکر می کرد پس از آن همه رقص عربی


باز هم گاو حسن یا خر عبدالصمدیم


شیر دادیم که دادیم، ندادیم خریم


خوب بودیم که بودیم، نبودیم بدیم




(یه نفر نیس به این جوجه بدلکار بگه


واسه ما فیلم نیا ما خودمون مستندیم)


بی جهت نیست که بعد از طی صد سال سیاه


این همه مضطرب از اول سال نودیم


بی جهت نیست که شد قافیه با عشق دمشق


بی جهت نیست که دلواپس بشّار اسدیم


بی جهت نیست کسی فکر نمی کرد که ما


ما که سر جمع فقط صاحب سی سانت قدیم


می بنوشیم و بگوییم «هوا سرد شده»


خسته از این همه مالیدن پشم و نمدیم


«این هم از عمر شبی بود که حالی کردیم»


کاری از پیش نبردیم ولی در صددیم!


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر