دنیای زودباور، دنیای پردهپوشی
مطلوب: زهد ورزی! مغلوب: بادهنوشی!
دنیای ننگ و دزدی، مزدور و نان به مزدی
بازارِ بردگی داغ با شغلِ دینفروشی
دنیای باوری خام، شیخ و کشیش و خاخام
دنیای خودنمایی، دنیای خرقهپوشی
دنیای این خدایان، کِی بُت رسد به پایان؟
دنیای چهره ها و دنیای صورتک ها
دنیای سادهگیری، با آب و دانه سیری
جانِ من و تو میسوخت عمری در این اجاق و
آهی به لب نیامد، هیهات از این خموشی!
در گوشه ی خیابان، هر شب زنی کتک خورد
ما چشممان به دوربین، ما گوشمان به گوشی!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر