🕊 شعر: «ما برای آزادی»
ما برای نان نبود
که فریاد کشیدیم —
ما برای نام نبود
که جان را باختیم.
آفتاب را
در کوچههای خونآلود به بند کشیدند،
اما ما
با دستهای خالی
صبح را کاشتیم.
گلوله،
آخرین پاسخِ شب بود،
اما
ما هنوز با واژهها میجنگیم.
ما نه از تبعید،
نه از مرگ،
که از فراموشی میترسیم.
و تا درختی در این خاک هست
که سایهاش را تقسیم کند،
ما خواهیم ماند. |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر